جدول جو
جدول جو

معنی بد نظری - جستجوی لغت در جدول جو

بد نظری
نگاهبد بد نگریستن نظر از روی شهوت، بد شکلی بد منظری
تصویری از بد نظری
تصویر بد نظری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بد نظر
تصویر بد نظر
بد نگر بد نگاه بد شکل بد هیئت زشت روی بد منظر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی نظیر
تصویر بی نظیر
(دخترانه)
بی (فارسی) + نظیر (عربی) بی مانند، بی همتا
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بی نظیر
تصویر بی نظیر
بی همتا، بی مانند
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بی نظمی
تصویر بی نظمی
نا به سامانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلند نظری
تصویر بلند نظری
دور بینی، عالی همتی سعه صدر مقابل تنگ نظری کوته بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد نفسی
تصویر بد نفسی
عمل و حالت بد نفس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد نسلی
تصویر بد نسلی
عمل و وضع بد نسل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد نامی
تصویر بد نامی
بد نام بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد مهری
تصویر بد مهری
نامهربانی بی محبتی، بد اندیشی بد خواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد منظر
تصویر بد منظر
بد نما
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد گهری
تصویر بد گهری
بد گوهر بودن مقابل نیک گوهری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد کاری
تصویر بد کاری
بد کرداری بد عملی بد فعلی بد فعالی، شرارت، فسق فجور زنا لواط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج نظری
تصویر کج نظری
حالت و کیفیت کج نظر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کند نظری
تصویر کند نظری
کند بصری کند چشمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی نظیر
تصویر بی نظیر
Matchlessly, Unsurpassed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی نظمی
تصویر بی نظمی
Disorderliness, Disorganization, Grossness, Irregularity, Scrappiness, Unruliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
бесподобно , непревзойденный
دیکشنری فارسی به روسی
беспорядок , дезорганизация , грубость , нерегулярность , беспорядок , непослушание
دیکشنری فارسی به روسی
unübertroffen, unerreicht
دیکشنری فارسی به آلمانی
Unordnung, Desorganisation, Grobheit, Unregelmäßigkeit, Unordentlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
неперевершено , неперевершений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
безлад , безорганізованість , грубість , нерегулярність , безлад , неслухняність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
nieporównywalny, niezrównany
دیکشنری فارسی به لهستانی
bałagan, dezorganizacja, grubiaństwo, nieregularność, nieposłuszeństwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
无与伦比地 , 无与伦比的
دیکشنری فارسی به چینی
无序 , 无组织 , 粗鲁 , 不规则 , 混乱 , 无秩序
دیکشنری فارسی به چینی
incomparável, inigualável
دیکشنری فارسی به پرتغالی
desordem, desorganização, grosseria, irregularidade, indisciplina
دیکشنری فارسی به پرتغالی
impareggiabile, insuperato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
disordine, disorganizzazione, grossolanità, irregolarità, indisciplina
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
desorden, desorganización, grosería, irregularidad, indisciplina
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
incomparable, inégalé
دیکشنری فارسی به فرانسوی
désordre, désorganisation, grossièreté, irrégularité, indiscipline
دیکشنری فارسی به فرانسوی